مدل هاي مختلف در تاريخ نگاري فلسفه
تاريخ هر علمي را مي توان با روش هاي مختلف مورد بحث، پژوهش و مطالعه قرار داد. تاريخ نگاري فلسفه نيز براساس چند روش قابل بررسي و تحقيق است.
نويسنده: دکتر سيد يحيي يثربي
تاريخ هر علمي را مي توان با روش هاي مختلف مورد بحث، پژوهش و مطالعه قرار داد. تاريخ نگاري فلسفه نيز براساس چند روش قابل بررسي و تحقيق است.
1. مدل فيلسوف محور
در اين روش، هريک از فيلسوفان، آرا و ديدگاه هاي آنان مورد مطالعه و بررسي قرار مي گيرد. به عنوان نمونه، مي توان از تاريخ فلسفه کاپلستون، تاريخ فلسفه غرب راسل و تاريخ فلسفه اميل بريه نام برد. درواقع، تاريخ فلسفه براساس اين روش، تاريخ فيلسوفان است. اين مدل نسبت به مدل هاي ديگر آسان تر مي باشد.2. مدل مکتب محور
تاريخ فلسفه را مي توان براساس مکتب فلسفي مورد بررسي قرار داد. به عنوان نمونه، در فلسفه غرب مي توان براساس مکاتبي چون سوفسطاييان، کلبيون، رواقيون، اپيکوريان، پزيتويسم، تحليل زباني، اگزيستانسياليسم، فنومنولوژيسم و... به تاريخ نگاري پرداخت. همان گونه که در فلسفه اسلامي مکاتب فلسفي مشا، اشراق، حکمت متعاليه مي تواند مبنا قرار گيرد.3. مدل روش و رويکرد محور
روش هاي کسب معرفت و شناخت، به سه روش تجربي، عقلي و شهودي تقسيم مي شود. هريک از اين روش ها بر فروعاتي مشتمل است که از آن ها به رهيافت يا رويکرد، تعبير مي شود. به عنوان نمونه، اسپينوزا، لايب نيتس، دکارت، فلاسفه مشا، اشراق و حکمت متعاليه، همه عقل گرا محسوب مي شوند. رويکرد و رهيافت عقل گرايان با يکديگر متفاوت است. به عنوان مثال، عقل گرايي در فلسفه مشا، عقل گرايي محض است؛ ولي در فلسفه اشراق همراه با شهود؛ در حکمت متعاليه با شهود و نقل؛ و در کلام با نقل محض آميخته مي باشد. بنابراين، هرچند همه به لحاظ معرفت شناسي رئاليست هستند و معيار شناخت را قبول دارند و مباني معرفتي آنان واحد است؛ اما در رويکردها رهيافت ها متمايزند.برخي از فيلسوفان غرب نيز تجربه گرا هستند؛ مانند فرانسيس بيکن، جان استوارت ميل، هابز، لاک و بارکلي؛ اما ممکن است داراي رويکردهاي متفاوتي در تجربه گرايي باشند.
4. مدل مسئله و موضوع محور
اين شيوه تاريخ نگاري نسبت به مدل هاي ديگر دشوارتر است. در اين مدل، مسئله هاي فلسفي با رويکرد تاريخي مورد بررسي قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، سير تکامل و تطور يک مسئله از هنگام ظهور آن تا زمان حاضر مطالعه قرار مي شود. به ديگر سخن، تاريخ فلسفه براساس اين مدل، تاريخ مسائل فلسفي مي باشد. به عنوان نمونه، تاريخ نگار، براساس اين مدل، بررسي مي کند که قاعده « الواحد » و يا اصالت وجود اولين بار توسط چه کسي مطرح شد و سير تحول آن چگونه بود.5. مدل دوره محور
تاريخ فلسفه را مي توان براساس شاخصه هايي به دوره هاي مختلفي تقسيم کرد. تاريخ فلسفه غرب را به دوره يونان باستان، دوره قرون وسطي، دوره رنسانس، عصر جديد، دوره معاصر و... تقسيم کرده اند. اما درمورد دوره هاي تاريخ فلسفه اسلامي، ديدگاه هاي زير را مي توان مطرح کرد. هانري کربن، دوره هاي فلسفه اسلامي را به سه دوره تقسيم مي کند:الف. کندي- ابن رشد
اين دوره از جهاتي براي فلاسفه غرب شناخته شده تر است.ب. سه سده پيش از دوره صفوي ( دوره الاهيات صوفيانه )
از ويژگي هاي اين دوره، بسط مکتب ابن عربي و مکتب نجم الدين کبري و پيوند تصرف از سويي با تشيع اثني عشري و ازسوي ديگر با آيين اسماعيليه است.ج. پس از دوره صفوي
درحالي که تصور مي شد پس از ابن رشد، تحقيق فلسفه در سرزمين هاي اسلامي دچار وقفه شد، در سده دهم و پس از نوزايش صفوي در ايران با ظهور حکمت ملاصدرا جهش عظيمي در انديشه اسلامي صورت گرفت که اثرات آن تاکنون ادامه دارد.(1)شهيد مطهري فلاسفه اسلامي را برحسب رابطه استاد و شاگردي در سي و سه طبقه ذکر مي کند. بر اين اساس، فلاسفه اي که از اساتيد طبقه بعدي و شاگردان طبقه قبل هستند و يا معاصر و هم زمان آن ها مي باشند، در يک طبقه قرار مي گيرند.(2)
ديدگاه سوم، تقسيم بندي ديگري را مطرح مي کند که شامل دوره هاي زير مي باشد:
الف. دوره فلسفه تعقلي ( کندي م252-ابن رشد م 595 ):
ويژگي اين دوره آن است که فلاسفه از روش عقلي محض براي حلّ مسايل فلسفي بهره مي جستند. فلاسفه مشهور اين دوره عبارتند از: کندي، زکرياي رازي، فارابي، گروه اخوان الصفا، ابوريحان بيروني، ابن سينا، ابن طفيل و ابن رشد.ب. دوره فلسفه شهودي (غزالي م505-دواني م903):
اين دوره شامل فلاسفه اي چون غزالي، سهروردي، خواجه طوسي، علامه حلي، قطب الدين رازي، صدرالدين دشتکي و محقق دواني است.ج. دوره فلسفه ديني:
اين دوره با ميرداماد (م1041) شروع مي شود. وي فلسفه « يماني » را تأسيس کرد که بر سنت و دين تأکيد داشت. او از گزاره هاي ديني براي تدوين نظام فلسفي استفاده کرد. ملاصدرا، فيض کاشاني، لاهيجي، نراقي، اشکوري، رفيعي، آملي، آشتياني و... از اين قبيل فلاسفه اند.د. دوره فلسفه معاصر:
اين دوره از علامه شعراني و علامه طباطبايي آغاز مي شود و هم اکنون ادامه دارد. ويژگي هاي اين دوره آن است که اولاً فلسفه خود را با مکاتب غربي درگير کرده است. ثانياً فلسفه با نيازها و نظام هاي اجتماعي (نظام حقوقي، نظام سياسي و...) پيوند خورده است.پي نوشت ها :
1- ر.ک: هانري کربن، تاريخ فلسفه اسلامي، ص8.
2- مرتضي مطهري، خدمات متقابل اسلام و ايران، صص461-457.
يثربي، سيد يحيي؛ (1388)، تاريخ تحليلي- انتقادي فلسفه اسلامي، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}